در نگاه اول علی (هوتن شکیبا) هم یکی از مردم همان محله است. محلهای پرت و دور اُفتاده و نکبتی در جاییکه انگار آخر دنیا است. لاتِ بیسر و پا و بیمصرفی که تفریحش کفتربازی است و زندگی زناشوییاش هم محدود به کتک زدن راحله میشود. اما نرگس آبیار خیلیزود و به شکل هوشمندانهای این تصور ما را به چالش میکشد. قربان صدقه رفتنهای علی برای آشتی با راحله بعد از فرار کردن از دست طلبکاران ریاکارانه نیست. صداقت عمیقی در آن موج میزند و بیانگر این نکته است که علی راحله را از صمیم قلب دوست دارد. این شاید مهمترین تفاوت علی با سایر مردان آن محلهی آخرالزمانی باشد.